Translate ** سلام دوستان عزیز شما میتوانید در هر زبان استفاده نمایید از اینجاه تشکر

لطفآ مورید پسند خود را انتخاب کنید

۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

ای اشک اهسته بریزکه غم زیاد است 
ای شمغ اهسته بسوز که شب دراز است 
گر نیایی تا قیامت اینتظارت می کشم 
منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم 

ناز چندین ساله ی چشم حمارت می کشم 
تا نفس با قیست اینجا اینتظارت می کشم 

این کلبه چون اتشکده زندان من است 
بیمارم و دیدار تو در مان من است 

هر چند که تنها و غریبم اینجا 
از عشق تو صد خاطره مهمان من است 

دیر گاهیست که تنها شده ام 
قصه ی غربت صحرا شده ام 

وسعت درد فقط سهم من است 
بازهم قسمت غمها شده ام 

دیگر ایینه از من بی خبر است 
که اسیر شب یلدا شده ام 

من که بی تاب شقایق بودم 
همدم سردی یخ ها شده ام 

گاش که چشمان مرا خاک کنید 
تا نبینم که چه تنها شده ام 


بیست سالم رفت و من هم در به در گشتم چه ذود 
دیده را بر بند ای دل خون نالیدن چه سود 

گرچه این بیست سال هم همچون گل پرپر بسوخت 
وای بر تو وای بر تو همدم تو ارزشت را مفت فروخت 

بعد از ان غمری که با هم عهد و پیمان ساختیم 
تف به دنیا تف به دنیا سال بیستم باختیم 

ان همه دنیا یک همدم برای دلخوشی 
ان همه خون دل و اخر چه شد عا شق کشی 

ان همه مهر محبت کردی اما پاسخش 
ان همه اندوه صبرواشک وآه و اشک واشک 

مگر دنیا را به چشمت دیدی و حیران شدی 
زیر رکبار دروغ امید این و ان شدی 

تو بگو کی بهر خود نالیدی و خونین شدی 
چند بار از غصه خود خسته و غمگین شدی 

بس کن این شیون دگر رنج غم دنیا مخور 
جان من نه جان عشقت این نفسهایت ببر 

خون گریستم بس که از مردم وفا میخواستم 
عشق از نا مردمان را با دعا میخواستم 

از ته قلب از خدا خواهم تماشهایت بگیرد 
تا که این عشق و محبت از دل و جانت بمیرد 

خواهشا لطفی کن و اینقدر آزارم مده 
شر خود را کم کن و آ تش به جان من مده 

من از مهرم بهر تو امشب دعایی میکنم 
با دل و جانم خدای آسمانها را صدایی میکنم 

بیست و یک را کاش در خوابم ببینم ای خدا 
تا ببینم مردمان نا کسی وپرمدعا 




چهل باغتوی 
پشی جان
قلب